تاريخ : پنج شنبه 18 دی 1393 | 13:50 | نويسنده : shahram
گاهی که دلم
 
به اندازه ی تمام غروبها می گیرد
 
چشمهایم را فراموش می کنم
 
اما دریغ که گریه ی ، دستانم نیز مرا به تو نمی رساند
 
من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس
 
مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست
 
و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد
 
و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند
 
با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست
 
از دل هر کوه کوره راهی می گذرد
 
و هر اقیانوس به ساحلی می رسد
 
و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد
 
از چهل فصل دست کم یکی که بهار است من هنــوز تورا دارم




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: